سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چراغ تاریکی های زندگی

امیر مومنان فرمودند:«نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در روز بیست و پنجم ماه ذی‌القعده، روز دحوالارض بوده است. و هرکس این روز را روزه بدارد و شب آن را به عبادت بپردازد، به پاداش عبادت صد‌ساله رسیده است؛ عبادت صد ساله‌ای که روز‌های آن را به روزه و شب‌های آن را به عبادت گذرانیده است.



نوشته شده در پنج شنبه 91 مهر 20ساعت ساعت 11:43 عصر توسط علامه بهمن آبادی| نظر بدهید

فردا "دحوالارض" می‌باشد، از دستش ندهید! (+اعمال)

فردا
دحو الارض، مطابق با بیست و پنجم ماه ذوالقعده، روزی است که خداوند با نظر به کره زمین، به جهان خاکی حیات بخشید. از این روز، بخش هایی از کره زمین ـ که سراسر از آب بود ـ شروع به خشک شدن نمود تا ...

پنجشنبه روز «دحوالارض» است. در متون و روایات دینی، ‌برای این روز و شب پیش از آن آثار و برکاتی ذکر شده است.
برای بهره‌گیری کاربران گرامی سایت از برکات و اعمال این شب و روز مبارک، مطلب زیر تقدیم می‌شود:
 
1. تعریف
دحو الارض، مطابق با بیست و پنجم ماه ذوالقعده، روزی است که خداوند با نظر به کره زمین، به جهان خاکی حیات بخشید.
از این روز، بخش هایی از کره زمین ـ که سراسر از آب بود ـ شروع به خشک شدن نمود تا کم کم به شکل ربع مسکون امروزین درآید. مطابق روایات، اولین نقطه ای که از زیر آب سر برآورد مکان کعبه شریف و بیت ا... الحرام بود.
به نظر برخی از مفسران، آیه 30 سوره نازعات (والارض بعد ذلک دحاها) به همین واقعه اشاره دارد.
 
2. ذوالقعده؛ ماه حرام
ماه ذوالقعده (یا همان ذیقعده در تلفظ فارسی) اولین ماه از ماه‌های حرام است. ماه‌های حرام زمان‌هایی هستند که جنگ در آنها ممنوع بوده و احکام ویژه‌ای نیز از جهت شرعی و فقهی دارند.
اما استفاده اخلاقی و تربیتی که از این حکم می توان کرد این است که: «اگر جنگ و نزاع میان مردمان در این ماه حرام شده است» حتما منازعه و محاربه با خداوند باید بیشتر مورد نفرت قرار گیرد. لذا شایسته است انسان مومن در این ماه ها بیشتر به فکر باشد تا اندیشه و اعضای او با گناه و معصیت، به مخالفت با خداوند برنخیزد.
 
3.مناسبت های دیگر این روز
گذشته از واقعه دحوالارض، رویدادهای دیگری نیز در این روز رخ داده اند که اهمیت آنرا دوچندان نموده اند؛ از جمله:
• میلاد ابوالانبیاء حضرت ابراهیم علی نبینا و آله و علیه السلام .
• میلاد حضرت عیسی مسیح علیه السلام .
• خروج رسول اکرم صلی الله علیه و آله از مدینه به همراه هزاران حاجی به سوی مکه، به قصد حجة الوداع. در این سفر وجود مقدس امیرالمؤمنین و حضرت زهرا سلام الله علیهما و نیز تمامی همسران و بسیاری از اصحاب پیامبر (ص) نیز ایشان را همراهی می‌کردند.
• در روایتی نیز آمده است که قائم (عج) در همین روز قیام خواهد کرد.
 
4. اعمال شب و روز دحو الارض
* روزه :
روز دحوالارض از چهار روزی است که در تمام سال به فضیلت روزه گرفتن، ممتاز است و در روایتى آمده است که روزه‏اش مثل روزه هفتاد سال است ؛ و در روایت دیگر کفاره هفتاد سال است و هر که این روز را روزه بدارد و شبش را به عبادت بسر آورد از براى او عبادت صد سال نوشته شود ؛ و هر چه در میان آسمان و زمین وجود دارد براى کسی که در این روز روزه‏دار باشد استغفار می‌کنند. و این روزى است که رحمت خدا در آن منتشر گردیده و از براى عبادت و اجتماع به ذکر خدا در این روز اجر بسیارى است و از براى این روز به غیر از روزه و عبادت و ذکر خدا و غسل دو عمل وارد است .
 
* نماز :
نمازى که در کتب شیعه قمیین روایت شده .
و آن دو رکعت است در وقت چاشت در هر رکعت بعد از حمد پنج مرتبه سوره و الشمس بخواند و بعد از سلام نماز بخواند لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِی الْعَظِیمِ پس دعا کند و بخواند یا مُقِیلَ الْعَثَرَاتِ أَقِلْنِی عَثْرَتِی یا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ أَجِبْ دَعْوَتِی یا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ اسْمَعْ صَوْتِی وَ ارْحَمْنِی وَ تَجَاوَزْ عَنْ سَیئَاتِی وَ مَا عِنْدِی یا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ .
 
* دعا :
خواندن این دعا است که شیخ در مصباح فرموده مستحب است خواندن آن
اللَّهُمَّ دَاحِی الْکَعْبَةِ وَ فَالِقَ الْحَبَّةِ وَ صَارِفَ اللَّزْبَةِ وَ کَاشِفَ کُلِّ کُرْبَةٍ أَسْأَلُکَ فِی هَذَا الْیوْمِ مِنْ أَیامِکَ الَّتِی أَعْظَمْتَ حَقَّهَا وَ أَقْدَمْتَ سَبْقَهَا وَ جَعَلْتَهَا عِنْدَ الْمُؤْمِنِینَ وَدِیعَةً وَ إِلَیکَ ذَرِیعَةً وَ بِرَحْمَتِکَ الْوَسِیعَةِ أَنْ تُصَلِّی عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ الْمُنْتَجَبِ فِی الْمِیثَاقِ الْقَرِیبِ یوْمَ التَّلاقِ فَاتِقِ کُلِّ رَتْقٍ وَ دَاعٍ إِلَى کُلِّ حَقٍّ وَ عَلَى أَهْلِ بَیتِهِ الْأَطْهَارِ الْهُدَاةِ الْمَنَارِ دَعَائِمِ الْجَبَّارِ وَ وُلاةِ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ أَعْطِنَا فِی یوْمِنَا هَذَا مِنْ عَطَائِکَ الْمَخْزُونِ غَیرَ مَقْطُوعٍ وَ لا مَمْنُوعٍ [مَمْنُونٍ‏] تَجْمَعُ لَنَا بِهِ التَّوْبَةَ وَ حُسْنَ الْأَوْبَةِ یا خَیرَ مَدْعُوٍّ وَ أَکْرَمَ مَرْجُوٍّ یا کَفِی یا وَفِی یا مَنْ لُطْفُهُ خَفِی الْطُفْ لِی بِلُطْفِکَ وَ أَسْعِدْنِی بِعَفْوِکَ وَ أَیدْنِی بِنَصْرِکَ وَ لا تُنْسِنِی کَرِیمَ ذِکْرِکَ بِوُلاةِ أَمْرِکَ وَ حَفَظَةِ سِرِّکَ وَ احْفَظْنِی مِنْ شَوَائِبِ الدَّهْرِ إِلَى یوْمِ الْحَشْرِ وَ النَّشْرِ وَ أَشْهِدْنِی أَوْلِیاءَکَ عِنْدَ خُرُوجِ نَفْسِی وَ حُلُولِ رَمْسِی وَ انْقِطَاعِ عَمَلِی وَ انْقِضَاءِ أَجَلِی اللَّهُمَّ وَ اذْکُرْنِی عَلَى طُولِ الْبِلَى إِذَا حَلَلْتُ بَینَ أَطْبَاقِ الثَّرَى وَ نَسِینِی النَّاسُونَ مِنَ الْوَرَى وَ أَحْلِلْنِی دَارَ الْمُقَامَةِ وَ بَوِّئْنِی مَنْزِلَ الْکَرَامَةِ وَ اجْعَلْنِی مِنْ مُرَافِقِی أَوْلِیائِکَ وَ أَهْلِ اجْتِبَائِکَ وَ اصْطِفَائِکَ وَ بَارِکْ لِی فِی لِقَائِکَ وَ ارْزُقْنِی حُسْنَ الْعَمَلِ قَبْلَ حُلُولِ الْأَجَلِ بَرِیئا مِنَ الزَّلَلِ وَ سُوءِ الْخَطَلِ اللَّهُمَّ وَ أَوْرِدْنِی حَوْضَ نَبِیکَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ اسْقِنِی مِنْهُ مَشْرَبا رَوِیا سَائِغا هَنِیئا لا أَظْمَأُ بَعْدَهُ وَ لا أُحَلَّأُ وِرْدَهُ وَ لا عَنْهُ أُذَادُ وَ اجْعَلْهُ لِی خَیرَ زَادٍ وَ أَوْفَى مِیعَادٍ یوْمَ یقُومُ الْأَشْهَادُ اللَّهُمَّ وَ الْعَنْ جَبَابِرَةَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ بِحُقُوقِ [لِحُقُوقِ‏] أَوْلِیائِکَ الْمُسْتَأْثِرِینَ اللَّهُمَّ وَ اقْصِمْ دَعَائِمَهُمْ وَ أَهْلِکْ أَشْیاعَهُمْ وَ عَامِلَهُمْ وَ عَجِّلْ مَهَالِکَهُمْ وَ اسْلُبْهُمْ مَمَالِکَهُمْ وَ ضَیقْ عَلَیهِمْ مَسَالِکَهُمْ وَ الْعَنْ مُسَاهِمَهُمْ وَ مُشَارِکَهُمْ اللَّهُمَّ وَ عَجِّلْ فَرَجَ أَوْلِیائِکَ وَ ارْدُدْ عَلَیهِمْ مَظَالِمَهُمْ وَ أَظْهِرْ بِالْحَقِّ قَائِمَهُمْ وَ اجْعَلْهُ لِدِینِکَ مُنْتَصِرا وَ بِأَمْرِکَ فِی أَعْدَائِکَ مُؤْتَمِرا اللَّهُمَّ احْفُفْهُ بِمَلائِکَةِ النَّصْرِ وَ بِمَا أَلْقَیتَ إِلَیهِ مِنَ الْأَمْرِ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ مُنْتَقِما لَکَ حَتَّى تَرْضَى وَ یعُودَ دِینُکَ بِهِ وَ عَلَى یدَیهِ جَدِیدا غَضّا وَ یمْحَضَ الْحَقَّ مَحْضا وَ یرْفِضَ الْبَاطِلَ رَفْضا اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیهِ وَ عَلَى جَمِیعِ آبَائِهِ وَ اجْعَلْنَا مِنْ صَحْبِهِ وَ أُسْرَتِهِ وَ ابْعَثْنَا فِی کَرَّتِهِ حَتَّى نَکُونَ فِی زَمَانِهِ مِنْ أَعْوَانِهِ اللَّهُمَّ أَدْرِکْ بِنَا قِیامَهُ وَ أَشْهِدْنَا أَیامَهُ وَ صَلِّ عَلَیهِ [عَلَى مُحَمَّدٍ] وَ ارْدُدْ إِلَینَا سَلامَهُ وَ السَّلامُ عَلَیهِ [عَلَیهِمْ‏] وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ
 
* زیارت حضرت امام رضا علیه السلام :
که بهترین و بافضیلت‌ترین عمل مستحبی این روز است.
 
* غسل
 
* ذکــر خداوند :
معنای ذکر، فقط گفتن الفاظ و اوراد و نام‌های خداوند نیست. بهترین نوع ذکر خدا، به یاد خدا بودن و او را بر اعمال و گفتار و کردار خویش ناظردانستن است.
 



نوشته شده در پنج شنبه 91 مهر 20ساعت ساعت 11:37 عصر توسط علامه بهمن آبادی| نظر بدهید

آیت الله سیستانی  ـ آیا می توان چند غسل مستحب را با هم نیت کرده و یک غسل انجام داد؟

ب ـ چند غسل واجب با هم چه طور؟
ج ـ چند غسل واجب و مستحب با هم چه طور؟
د ـ یا اینکه براى هر نیت، یک غسل جداگانه باید انجام داد؟
پاسخ: الف و ب و ج - جایز است.
د ـ لازم نیست.
 امام خامنه ای:سؤال 195: جوانى بر اثر نادانى قبل از چهارده سالگى و بعد از آن، اقدام به استمناء مى‏کرده که بر اثر آن از او منى خارج مى‏شده، ولى نمى‏دانسته که خروج منى باعث جنابت مى‏شود و باید براى نماز و روزه غسل کند، تکلیف او چیست؟ آیا براى مدتى که استمناء مى‏کرده و منى از او خارج مى‏شده، غسل بر او واجب است؟ آیا نماز و روزه‏هاى او از گذشته تا حال که در حال جنابت انجام گرفته باطل بوده و قضاى آنها واجب است؟
پاسخ: براى هر چند بار خروج منى اگر تا به حال غسل نکرده است یک غسل جنابت کافى است، و باید همه نمازهائى را که یقین دارد در حال جنابت خوانده است، قضا نماید. و اگر در شبهاى ماه رمضان جاهل به اصل جنابت بوده، روزه‏هاى او قضا ندارد و محکوم به صحت است. ولى اگر عالم به خروج منى و جنابت بوده و نمى‏دانسته که براى صحت روزه، غسل بر او واجب است، باید روزه همه روزهائى را که در حال جنابت گرفته است قضا نماید.


نوشته شده در پنج شنبه 91 مهر 20ساعت ساعت 11:26 عصر توسط علامه بهمن آبادی| نظر بدهید

سوره های چند اسمی قرآن

قرآن

خداى متعال (بقول برخى از مفسرین )قرآن مجید را به پنجاه و چند نام نامیده است :

کتاب ،مبین ،قرآن ،کریم کلام ،نور ،فرقان ،شفاء ،هدى ،رحمت ،موعظه، ذکر ،مبارک ،علىّ ،حکمت ،حکیم ،مهیمن ،حبل ،صراط ،مستقیم ،قیم ،قول فصل ،نبأ عظیم ،احسن الحدیث ،مثانى ،متشابه ،تنزیل ،روح ،وحى ،عربى ،بصائر ،بیان ،علم

حق ،هادى ،عجب ،تذکره ،العروة الوثقى ،صدق ،عدل ،امر ،منادى ،بشرى ،مجید، زبور ،بشیر ،نذیر ،عزیز ،بلاغ ،قصص ،صحف ،مکرمه ،مرفوعه ،مطهره و پس از رسول اکرم نیز «مصحف »نامیده شد.

برخى از سوره‏هاى قرآن نیز داراى نامهاى مختلف مى‏باشد ،از جمله : سوره حمد که در قرآن و حدیث و تفاسیر باسامى ذیل نامیده شده است : فاتحة الکتاب ،فاتحة القرآن ،ام الکتاب ،ام القرآن ،القرآن العظیم ،السبع، المثانى ،وافیه ،کنز ،کافیه ،اساس ،نور ،سورة الحمد ،سورة الشکر ،سورة الحمد،الاولى ،سورة الحمد القصرى ،راقیه ،شفاء ،شافیه ،سورة الصلاة،سورة الدعاء ،سورة السؤال ،سورة تعلیم المسئلة ،سورة المناجاة  و سورة التفویض.

 

 

سوره بقره در حدیثى بنام «فسطاط القرآن »نامیده شده و در حدیثى دیگر بنام «طیبه »بوده است.

سوره آل عمران در تورات بنام «طیبه »بوده است.

سوره مائده «سوره عقود »و «سوره متقذه »نیز گفته می شود.

سوره انفال بقول ابن عباس «سوره بدر »است.

سوره برائت بنام «توبه »و «فاضحه »و «سورة العذاب »و «بحوث »و «حافره »و «مثیر »و «مبعثره »و «مخزیه »و «منکله »و «مشرده »و «مدمدمه »نیز نامیده شده است.

سوره نحل را «سورة النعم »نیز می گفته‏اند.

سوره اسراء «سوره سبحان »و «سوره بنى اسرائیل »نیز گفته می شود .

سوره کهف «سورة اصحاب الکهف »نیز گفته شده ،و در تورات نیز بنام «حائله »است.

سوره کهف «سورة اصحاب الکهف »نیز گفته شده ،و در تورات نیز بنام «حائله »است.

سوره طه «سورة الکلیم »و «سورة موسى »نیز نامیده می شود

سوره شعراء در برخى تفاسیر «سورة الجامعه »نامیده شده است.

سوره نمل نام دیگرش «سوره سلیمان »است.

سوره سجده نام دیگرش «سورة المضاجع »است.

سوره فاطر نام دیگرش «سورة الملائکه »است.

سوره یس رسول اکرم آن را «قلب القرآن »نامیده و نام آن در تورات «معمّه »و در برخى احادیث «مدافعه »و «قاضیه »است .

سوره صافات نام دیگرش «سورة الذبیح »است.

سوره ص نام دیگرش «سورة داود »است.

سوره زمر نام دیگرش «سورة الغرق »است.

سوره غافر دو نام دیگرش «سورة الطول »و «سورة المؤمن »است.

 

سوره فصلت دو نام دیگرش «سورة السجده »و «سورة المصابیح »است.

سوره جاثیه بقول بعضى «سورة الشریعه »و «سورة الدهر »گفته می شد.

سوره محمد صلّى اللََّه علیه و آله و سلم نام دیگرش «سورة القتال »است.

سوره ق نام دیگرش «سورة الباسقات »است.

سوره اقتربت نام معروف دیگرش «سورة القمر »و در تورات بنام «مبیّضه »است

سوره رحمن در حدیثى «عروس القرآن »نامیده شده است.

سوره مجادله در مصحف ابى بن کعب «سورة الظهار »بوده است.

سوره حشر ابن عباس آن را «سورة بنى النضیر »می گفت

سوره ممتحنه (بفتح حا و کسر آن )دو نام دیگرش «سورة الامتحان »و «سورة الموده »است .

سوره صف نام دیگرش «سورة الحواریّین »است.

سوره طلاق نام دیگرش «سورة النساء القصرى »است.

سوره تحریم بآن «سورة المتحرم »و «سورة لم تحرم »نیز گفته‏اند .

سوره صافات نام دیگرش «سورة الذبیح »است.

سوره ص نام دیگرش «سورة داود »است.

سوره زمر نام دیگرش «سورة الغرق »است.

سوره غافر دو نام دیگرش «سورة الطول »و «سورة المؤمن »است.

سوره فصلت دو نام دیگرش «سورة السجده »و «سورة المصابیح »است.

سوره جاثیه بقول بعضى «سورة الشریعه »و «سورة الدهر »گفته می شد.

سوره محمد صلّى اللََّه علیه و آله و سلم نام دیگرش «سورة القتال »است.

سوره ق نام دیگرش «سورة الباسقات »است.

سوره اقتربت نام معروف دیگرش «سورة القمر »و در تورات بنام «مبیّضه »است.

سوره رحمن در حدیثى «عروس القرآن »نامیده شده است.

سوره مجادله در مصحف ابى بن کعب «سورة الظهار »بوده است.

سوره حشر ابن عباس آن را «سورة بنى النضیر »می گفت.

سوره ممتحنه (بفتح حا و کسر آن )دو نام دیگرش «سورة الامتحان »و «سورة الموده »است .

سوره صف نام دیگرش «سورة الحواریّین »است.

سوره طلاق نام دیگرش «سورة النساء القصرى »است.

سوره تحریم بآن «سورة المتحرم »و «سورة لم تحرم »نیز گفته‏اند .

سوره تبارک نامهاى دیگرش «سورة الملک »و «مانعه »و «منجیه »و «مجادله »و «وافیه »و «منّاعه »است.

سوره معارج «سورة سأل »و «سورة الواقع »نیز گفته می شود.

سوره انسان 3نام دیگرش «سورة هل اتى »و «سورة الدهر »و «سورة الأبرار »است نام سوره عم هاى دیگرش «سورة النبأ »و «سورة التساؤل »و «سورة المعصرات »است.

سوره لم یکن بنام‏هاى «سورة اهل الکتاب »و «سورة البینه »و «سورة القیامه »

و «سورة البریه »و «سورة الانفکاک »نامیده شده است.

سوره أرأیت دو نام دیگرش «سورة الدین »و «سورة الماعون »است

سوره کافرون نامهاى دیگرش «مقشقشه »و «سورة العباده »و «سورة الجحد »است

سوره نصر نام دیگرش «سورة التودیع »است.

سوره تبت نام دیگرش «سورة المسد »است.

 

سوره اخلاص نام معروف دیگرش «سورة التوحید »است «اساس »و «مقشقشه »* هم نامیده می شود ،و در روایات بنام «نسبة الرب »(شناسنامه خدا)نامیده شده است.

سوره فلق و ناس این دو را «معوذتان »(بکسر واو )و «مشقشقتان »نیز گفته‏اند.

______________

* سوره «کافرون »و «اخلاص »را «مقشقشتان »گویند زیرا که نفاق و شرک را از میان می برند.

 

منبع : تبیان



نوشته شده در پنج شنبه 91 مهر 20ساعت ساعت 10:28 عصر توسط علامه بهمن آبادی| نظر

می خوام عاشق بشم اما 

 

               تب دنیا نمی ذاره...

سر راه بهشت من

               درخت سیب می کاره



نوشته شده در پنج شنبه 91 مهر 20ساعت ساعت 10:19 عصر توسط علامه بهمن آبادی| نظر بدهید

دادگاه آدم:

نامت  چه بود ؟ آدم

فرزند؟ مرا نه مادریست و نه  پدر. بنویس  اول یتیم عالم خلقت.

محل تولد ؟ بهشت پاک.

محل سکونت؟ زمین خاک.

قد ؟ روزی چنان بلند که همسایه  خدا،اینک به قدر سایه بختم،بر روی خاک.

اعضای خانواده؟ حوای خوب و پاک،قابیل وحشتناک و هابیل زیر خاک.

روز تولد؟در جمعه ای ،به گمانم روز عشق پاک.

رنگ ؟ اینک فقط سیاه،از شرم این همه گناه.

وزن؟ نه آنچنان سبک ،که پرواز کنم در هوای دوست و نه آنچنان سنگین که بمانم بر این زمین.

جنس؟ نیمی زخاک ،نیمی هم از خدا.

شغل ؟در کار کشت امید بر روی خاک.

شاکی ؟ خدا.

جرم ؟ چیدن سیب از درخت وسوسه

ترسیدهای ؟ آری !

از چه ؟ که شوم اسیر وسوسه های خاک

آیا کسی به ملاقاتت آمده؟ بلی

چه کسی ؟ گاهی فقط خدا

داری گلایه ای ؟ دیگر نه ولی ...........

ولی که چه ؟حکمی چنین آن هم به یک گناه؟!!!!!!!

دلتنگ گشته ای ؟ زیاد

برای کی ؟ خدا

آخرین دفاع ؟ می خوانمش چنانکه اجابت کند دعا............



نوشته شده در پنج شنبه 91 مهر 20ساعت ساعت 9:14 عصر توسط علامه بهمن آبادی| نظر بدهید

سوال:

 

سلام

من پسری 22 ساله هستم که نیاز جنسی به شدت ازارم میده و هر کاری هم میکنم نمیتونم فراموشش کنم الانم که امکان ازدواج ندارم این نیاز منو وادار به خود ارضایی میکنه و حتی باعث میشه فیلم های مستهجن نگاه کنم از طرفی هم چون نماز میخونم و ادم معتقدی هستم این کارا بیشتر داغونم میکنه و باعث میشه نسبت به زندگی نا امید باشم لطفا اگه میتونید راهنماییم کنید.

 


جواب:

سلام

راه مقابله با نیاز جنسی یا سرکوبه و یا ارضا راه سوم هم نداره، اگه خواستید سرکوبش کنید باید خود رو از محیط تحریک دور کنید و حتی سعی کنید که از فکرتون هم بیرونش کنید و در این زمینه مطالب لینک زیر رو بخونید

 moshaver41.ir/post/category/5

 

اگرم نمی تونید از گناه دوری کنید بدونید که از نظر شرعی ازدواج برای هرکسی که به حرام بیفته واجبه در نتیجه وظیفه شما است که برای ازدواج خودت تلاش کنی و موانعش رو دونه دونه برطرف کنی مثلا اگه موانع مالی داری با توکل به خدا برطرفش کنی و بدونی که خدا قول داده هرکس رو که ازدواج کنه از نظر مالی تامین کنه و روزیش رو برسونه، در این زمینه مطالب لینک زیر رو بخون

http://moshaver41.ir/post/category/8

 

اگرم خونواده ات راضی نمی شن با استفاده از راهکارهای مطلب زیر راضیشون کن

moshaver41.ir/post/114


اگرم موانع دیگه داری مثلا درست تموم نشده یا سربازی در پیش داری اونا هم درصورت موافقت خانواده ها حل می شه یعنی می تونی عقد کنی و بعد تموم شدن درس یا سربازی عروسی کنی.

 

خلاصه اینکه اگه تلاش نکنی و خودت برای خودت کاری نکنی هیچ کس برات کاری نمی کنه و یه وقت می بینی چند سال گذشته کلی پیامد سوء گریبانت رو گرفته مثلا هم کلی گناه کردی و هم خدای نکرده دینت کم رنگ شده و گناه کردن برات خیلی اسون تر شده و هم شادابی جوونیت رو از دست دادی ، اما اگه تلاش کنی و موفق هم نشی بازم دو فایده داره اول اینکه حتی اگر نتونی کاملا موفق بشی احتمالا خواهی تونست ازدواجت رو جلو بندازی و دوم هم اینکه امیدی که در زمان تلاش پیدا می کنی به تو کمک می کنه که خودت رو بهتر بتونی حفظ کنی.


 

کلام اخر اینکه: ازدواج حق توست و اگر حقت رو می خوای باید این قدر تلاش کنی تا اونو بگیری

 

موفق باشید


http://moshaver41.ir


سایت فرهنگی مذهبی گل لیلا



نوشته شده در پنج شنبه 91 مهر 20ساعت ساعت 9:15 صبح توسط علامه بهمن آبادی| نظر بدهید

دید ها : 570

 

 ( امتیازها: 0)

نویسنده:admin

 

23 مرداد 1390

http://img.tebyan.net/mainParts/persian/services/Advertisement/2011/8/11/New_18033.jpg


 
دستوراتی برای خلاصی از چشم‌زخم

سحر و چشم زخم از مقولاتی است که در قرآن کریم نیز بدان اشاره شده و هنوز هم هستند افرادی که از این ابزار علیه دیگران استفاده می‌کنند.

 

 آیةالله بهجت برای رفع آن دستوراتی را توصیه فرمودند که بیشتر بر مبانی قرآنی استوار است.


 

 از آیةالله بهجت رضوان‌الله تعالی علیه سوال شد که "کسی که سحر شده باشد یا دچار چشم‌زخم شده باشد برای بطلان سحر و دفع چشم‌زخم باید چه کند؟"


 

در پاسخ فرمودند: موارد ذیل را مراعات و عمل نمایید:

 

1- قرآن کوچک همیشه همراه داشته باشید.

2- معوذتین [سوره‌های مبارکه فلق و ناس] را بخوانید و تکرار نمائید.

3- آیةالکرسی را بخوانید و در منزل نصب نمائید.

4- چهار قل [سوره‌های مبارکه توحید، کارفرون، فلق و ناس] را بخوانید و تکرار نمائید، خصوصا وقت خواب.

5- در موقع اذان با صدای نسبتا بلند اذان بگوئید.

6- روزی 50 آیه از قرآن کریم را با صدای نسبتا بلند بخوانید.

 

منبع


سایت فرهنگی مذهبی گل لیلا



نوشته شده در پنج شنبه 91 مهر 20ساعت ساعت 9:8 صبح توسط علامه بهمن آبادی| نظر بدهید

به یاد شهید عباس حسن


عجیب‌ترین شهادت /عکس

پس از مدتی مرخصی، دوباره عازم جبهه شده بودم. سوار ماشین که شدم برای یک لحظه مسافران را برانداز کردم که ناگاه چشمم به او افتاد که روی صندلی‌های ردیف آخر نشسته بود. آشنایی مختصری با او داشتم. طلبه‌ای بسیجی که بسیار مؤدب و مقید به آداب اجتماعی بود. او در یکی از مدارس جنوب تهران مشغول تحصیل بود... با اشتیاق رفتم و کنارش نشستم. با احترام زیاد به من جا داد و پس از سلام و احوال‌پرسی از او پرسیدم: «راستی عباس! اهل کجای تهران هستی؟»

در حالی که سرش را به زیر انداخته بود با گوشه‌ی چشم نگاهی به من کرد و گفت: «خانه مان در کوی  مهران است».

خیلی تعجب کردم و گفتم: «عباس! تو همان طلبه‌ی هم محل ما هستی که بچه ها به من گفته بودند! منم بچه‌ی همان کوچه ام!».

عباس با لبخند ملیحی گفت: «پس شما هم همان طلبه‌ای هستید که شنیده بودم ساکن کوی مهران است؟» بعد هر دو خندیدیم و خوشحال از این اتفاق جالب، ساعت‌هایی را کنار هم گذراندیم. آنچه مرا به حیرت واداشته بود، اخلاص، ایمان و بی‌آلایشی او بود.

ساعت دو نیمه‌ی شب می‌بایست از هم جدا می‌شدیم. او باید اندیمشک پیاده می‌شد و من مقصدم اهواز بود. ساختمان‌های پرخاطره‌ی پادگان دوکوهه پیدا شد، مکان مقدسی که قدمگاه هزاران شهید بسیجی و ده‌ها سردار دلاور همچون حاج احمد، حاج همت، حاج رضا، حاج عباس، حاج دستواره و حاج توری بوده و هست.

عباس از جایش برخاست، گویی نیرویی مرا به طرف او می‌کشید. با آرامی گفت: «حمید آقا! امشب بیا پیش ما، فردا صبح برو».

گفتم: «نه خیلی ممنون! حتماً باید بروم؛ کار دارم».

او به آرامی خداحافظی کرد و من با تأسف از این جدایی، پیشانی او را بوسیدم. اگر می‌دانستم این آخرین دیدار ما است، آن شب او را ترک نمی‌کردم.


پس از عملیات کربلای پنچ، من بر اثر جراحتی مختصر در بیمارستان بستری شدم. همان جا بود که بچه ها خبر آوردند «عباس» شهید شد. من اصلاً نمی‌خواستم این حرف را باور کنم، گفتم: «چی... عباس؟ عباس آقا؟»؛ اما به ناچار می‌بایست قبول می‌کردم که او هم پرید.

یکی از بچه‌ها داستان عجیب شهادت عباس را از زبان رفیق و هم سنگرش این چنین می‌گوید: «ما در خط مقدم مشغول کار بودیم که ناگهان دیدم هوا پر از غبار شد. به طرف عباس رفتم. دیدم عباس عزیز، سر در بدن ندارد اما با تعجب بسیار مشاهده کردم پیکر بی سر عباس که به طرف قبله افتاده بود، بلند شده و روی دو پا نشست، آنگاه از بدن صدای سلام بر مولایمان حسین علیهالسلام را شنیدم که گفت: »السلام علیک یا اباعبدالله!

او می گفت در این حال بیهوش شد و مرتب هم تکرار می‌کرد: «به خدا راست می‌گویم؛ اما شما شاید حرف مرا باور نکنید».

بعد از این شهادت، پدر صبور عباس تعریف می‌کرد: «عباس سه وصیت جالب داشت؛ اول این که مرا در عمامه ام کفن کنید. من که ابتدا وصیت نامه او را خواندم تعجب کردم که آن پیکر رشید و این عمامه‌ی کوچک باریک، با هم چه تناسبی دارند؟ اما هنگامی این تناسب برایم یقینی شد که پیکر مطهر عباس را دیدم؛ عباس من سر در پیکر نداشت و یک دست او هم قطع شده بود.»

دوم این که عباس گفته بود: هنگام برداشتن جنازه‌ی من برای تشییع، چهارده سید به یاد چهارده معصوم علیهم السلام جنازه‌ی مرا بردارند که آن را عملی ساختیم.

سوم این که فرموده بود: هنگام تدفین جنازه ام اذان بگویید و ما هنگام تدفین او در صدد اذان گفتن بودیم که ناگهان صدای اذان از بلندگوهای بهشت زهرا طنین انداز شد. به ساعت که نگاه کردیم دیدیم ساعت دوازده ظهر است و ما در تعجب از این همه لطف خدا بودیم که هر وقت حضرتش بنده‌ای را دوست بدارد چگونه به خواسته‌های او جامه‌ی عمل می پوشاند.


سایت فرهنگی مذهبی گل لیلا

برای دریافت مطالب سایت در ایمیل خود یک ایمیل خالی به آدرس زیر بزنید
gole-leila+subscribe@googlegroups.com




نوشته شده در پنج شنبه 91 مهر 20ساعت ساعت 9:3 صبح توسط علامه بهمن آبادی| نظر بدهید

سوال : حجاب در بهشت وجود دارد ؟ یا خیر ؟ چرا ؟

بهشت و آخرت چیزی به عنوان تکلیف و وظیفه شرعی وجود ندارد، چرا که دنیا خانه عمل و آخرت خانه حساب است و در آنجا دیگر عملی در کار نیست.
از ظواهر آیات و روایات استفاده می‌شود که در آخرت نیز در مسائل جنسی و اموری که بدان مربوط است محدودیتهایی وجود دارد. در وصف زنان بهشتی می‌فرماید:
الف:کَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ؛  همچون مروارید درصدف پنهان سوره واقعه، آیه 23، 

توجه به سه مقدمه جهت پاسخ به این سؤال ضروری است:

الف) در بهشت هر چه انسان درخواست کند به آن می رسد «ولکم فیها ما تشتهی انفسکم» (فصلت 31).

ب) همه چیز آخرت اعم از بهشت و جهنم با دنیا فرق دارد. به عبارت واضح تر آن جا جهان دیگری است با قوانین خاص خود به طوری که «ان الاخره لدار الحیوان» آخرت سرای زنده است یعنی حتی درخت در بهشت شعور دارد و وقتی شما اراده کنید از میوه آن بخورید خود درخت میوه اش را به شما عرضه می کند.

ج) آخرت سرای جزا است نه عمل.
راجع به حجاب هم از آن جا که پوشش بدن از غیر از نظر عقلی امری ممدوح است و نوعی کمال برای انسان محسوب می شود و بهشت محل خوبی ها است می توان گفت که حجاب در بهشت وجود دارد ولی نحوه و حدود آن برای ما معلوم نیست قرآن در مدح حورهای بهشتی می فرماید: 

«حور مقصورات فی الخیام؛ بهشت دارای زنان بهشتی (حوری ها) است که در سراپرده های خود مستورند» 

(الرحمن، آیه 72).

همان گونه که از اسماء و تعبیراتی که در مورد قیامت به کار می رود فهمیده می شود، و مورد تصریح روایات است، آخرت دار جزاء و پاداش است، نه تکلیف.
در پاسخ به قسمت دوم سؤالتان اشاره ای به تفسیر آیه 71 سوره مبارکه زخرف می نماییم. 
در این آیه آمده است: در بهشت هر آنچه دل بخواهد و چشم در آن لذت ببرد موجود است. 
با توجه به این آیه در اینجا سؤالى براى مفسران مطرح شده است، و آن اینکه آیا عمومیت و گسترش مفهوم این آیه دلیل بر این است که اگر مطالبى را که در دنیا حرام است در آنجا تقاضا کنند خداوند به آنها مى دهد؟
گاهی در پاسخ این سؤال گفته می شود که طرح این سؤال در حقیقت به خاطر عدم توجه به یک نکته است و آن این که محرمات و زشتیها در حقیقت همچون غذائى است نامناسب براى روح انسان، و مسلما روح سالم اشتهاى چنین غذائى نمى کند، و این ارواح بیمار است که گاه به سموم و غذاهاى نامناسب متمایل مى شود.
بیمارانى را مى بینیم که در هنگام مرض حتى تمایل به خوردن خاک و یا اشیاء دیگرى از این قبیل پیدا مى کنند، اما به مجرد اینکه بیمارى برطرف شود آن اشتهاى کاذب ساقط مى گردد. آرى بهشتیان هرگز تمایل به چنان اعمالى پیدا نخواهند کرد، چرا که تمایل و کشش روح نسبت به آنها از ویژگیهاى ارواح بیمار دوزخى است. 
این سؤال شبیه چیزى است که در حدیث وارد شده است که یک اعرابى نزد 
پیامبر(ص) آمد و عرض کرد آیا در بهشت شتر هم پیدا مى شود؟ زیرا من بسیار به شتر علاقمندم !
پیامبر(ص) که مى دانستند در آنجا نعمتهائى است که با وجود آن، مرد اعرابى شتر خود را فراموش خواهد کرد، در پاسخ با عبارتى کوتاه و پرمعنى فرمودند: "یا أعرابى إن ادخلک الله الجنة اصبت فیها ما اشتهت نفسک ولذت عینک" یعنی اى اعرابى اگر خدا ترا وارد بهشت کند آن چه دلت بخواهد و چشمت از دیدنش لذت برد در آنجا خواهى یافت.

 

("روح البیان"، ج8، ص391)

منبع : اهل بهشت

 



نوشته شده در چهارشنبه 91 مهر 19ساعت ساعت 10:20 عصر توسط علامه بهمن آبادی| نظر بدهید

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin