چراغ تاریکی های زندگی
سخنرانی در مکّه و خبر از آینده پس از آن که فشار سیاسی ، نظامی یزید و فرماندار او بر امام حسین (ع) زیاد شد چون در آن روزگاران ، وسایل ارتباط جمعی امروز مانند رادیو ، تلویزیون ، تلفن و روز نامه ها وجود نداشت ، برای این که قیام و فریاد خود را به گوش امّت اسلامی برساند ، مراسم حج و شهر مکّه را انتخاب فرمود و در اجتماعات حجّاج ، سخنرانی های افشا گرانه خود را سازمان داد ، در یکی از آن سخنرانی ها اظهار داشت : « سپاس برای خداست آن چه خدا بخواهد همان خواهد بود و هیچ نیرویی حکمفرما نیست مگر به اراده خداوند و درود خدا بر فرستاده او . ای مردم مرگ بر انسان ها چونان گردنبند که لازمه گردن دختران است حتمی است ، و من به دیدار نیاکانم آن چنان اشتیاق دارم مانند اشتیاق یعقوب به دیدار یوسف است ، و برای من قتلگاهی معیّن گردیده است که در آن جا فرود خواهم آمد . و گویا با چشم خود می بینم که درندگان بیابان ها ( لشگریان کوفه ) در سرزمینی در میان « نواویس » و « کربلا » اعضای مرا قطعه قطعه وشکم های گرسنه خود را سیر می کنند ، از پیشامدی که با قلم قضا نوشته شده است چاره و مفرّی نیست . بر آن چه خدا راضی است ما نیز راضی و خشنودیم و در مقابل بلا و امتحان او صبر و استقامت می ورزیم و خدا اجر صبر کنندگان را بر ما عنایت خواهد نمود ، در میان پیامبر (ص) و پاره های تن وی ( فرزندانش ) هیچ گاه جدایی نخواهد افتاد و در بهشت برین در کنار او خواهند بود زیرا که آنان وسیله خوشحالی و روشنی چشم پیامبر (ص) بوده و وعده او نیز «استقرار حکومت الله» به وسیله آنان تحقّق خواهد پذیرفت ، پس هر کس آمادگی دارد تا در راه ما خون قلب خود را بریزد ، و جان خود را به خدا بسپارد ، پس با ما کوچ کند که همانا من صبحگاه کوچ می کنم اگر خدای بزرگ بخواهد . »* ----------------------------- * مثیرالاحزان ص41 ، کتاب لهوف ابن طاووس ص26 ، کشف الغمة ج2 ص29 ، بحارالانوار ج44 ص 366 ، عوالم بحرانی ج17 ص216 ، اعیان الشیعة ج1 ص 593 سخنرانی برای کوفیان بعد از نماز ظهر در شراف وقتی سپاه امام حسین (ع) به طرف کوفه در حرکت بود ابن زیاد ، حُر را با دو هزار سرباز مأموریت داد که هر جا کاروان اباعبدالله (ع) را دید همان جا متوقّف سازد . در منطقه « شراف » سپاه حُر با سپاه امام (ع) رو به رو شده و رهگیری آغاز شد ، هنگام نماز ظهر فرا رسید ، امام دستور داد تا اسبان کوفیان را آب دادند و همه برای نماز آماده شدند ، و دو لشگر به امام حسین (ع) اقتدا کردند . امام بعد از نماز ظهر بپاخاست و اظهار داشت : « ای مردم ! این سخنان که می گویم در پیش خدا برای اتمام حجّت با شما است . من به سوی شما نیامدم تا نامه های شما به من رسید و پیام آوران شما به پیش آمدند که « به سوی ما رهسپار باش که ما رهبر و امامی نداریم شاید خداوند ما را به وسیله تو ( در زیر پرچم ) حق و هدایت گرد آورد . » اینک اگر شما بر این سخنان وفادارید ، من به سوی شما آمده ام پس با تجدید عهد و پیمان به من اطمینان بخشید . و اگر این کار را نمی کنید و از من ناخشنودید ، از همین جا به شهری که آمده ام بر می گردم . » * ----------------------------- * ارشاد شیخ مفید ص2224 ، بحارالانوار ج44 ص3376 ، اعیان الشیعة ج1 ص596 اتمام حجّت با کوفیان شیخ مفید نقل می کند : وقتی کاروان امام حسین (ع) به سرزمین « شراف » رسید که هنگام ظهر بود . امام به حجّاج بن مسروق فرمود : اذان بگو . پس از اذان ، نماز جماعت برقرار شد و دو سپاه کوفه و امام به آن حضرت اقتدا کردند . سپس در حالی که امام حسین (ع) نعلینی بر پا ، و عبایی بر دوش داشت برای اتمام حجّت با کوفیان این سخنرانی را ایراد کرد : « مردم ! من به سوی شما حرکت ننمودم مگر آن گاه که دعوت نامه ها و پیک های شما به سوی من سرازیر گردید که « ما امام و پیشوا نداریم دعوت ما را بپذیر و به سوی ما حرکت کن تا خداوند به وسیله تو ما را هدایت و رهبری نماید . » اگر بدین دعوت ها وفادار و پایبند هستید اینک که من به سوی شما آمده ام باید با من پیمان محکم ببندید و در همکاری و همیاری با من از اطمینان بیشتری برخوردارم سازید و اگر از آمدن من ناراضی هستید حاضرم به محلّی که از آن جا آمده ام مراجعت نمایم . » * ----------------------------- * کتاب فتوح ابن أعثم کوفی ج5 ص85 ، مقتل الحسین خوارزمی ج1 ص231 بیان فلسفه قیام امام حسین (ع) برای آگاهی کوفیان از فلسفه قیام عاشورا خطابه ای ایراد کرد : « کار ما بدین جا کشیده است که می بینید ، دنیا دگرگون شده و بسیار زشت و ناپسند گردیده است نیکی های دنیا به عقب می رود و همچنان با شتاب رو به زوال است . از نیکی ها چیزی باقی نمانده جز ته مانده هایی همانند ته مانده آبشخورها و پستی های زندگی . همانند چراگاه زیان بخش و بیمار کننده است . آیا نمی بینید به حق عمل نمی شود ؟ و از باطل نهی نمی گردد ؟ پس سزاوار است که در چنین وضعی انسان با ایمان ، مرگ و ملاقات با خدا را آرزو کند . آری من مرگ را جز سعادت و خوشبختی نمی بینم . و زندگی با ستمگران را جز خواری و ذلّت نمی دانم . » (1) علّامه مجلسی فرمود : حضرت اباعبدالله (ع) در ادامه این سخنرانی فرمود : « مردم بنده دنیا هستند و در زبان و شعار ادّعای دینداری می کنند مادامی که منافع آن ها تأمین است ، پس هر گاه با مشکلات آزمایش شوند دینداران اندکند . » (2) ----------------------------- 1- تاریخ طبری آملی ج3 ص307 ، تاریخ ابن عساکر ( شرح حال امام حسین (ع) ) ص214 ، مثیرالاحزان ص44 ، کتاب لهوف ابن طاووس ص34 ، احقاق الحق ج11 ص605 ، بحارالانوار ج44 ص381 ، و ج78 ص116 ، ینابیع المودة ص406 2- بحارالانوار ج78 ص2116 ، مقتل الحسین (ع) خوارزمی ج1 ص237 ، حلیة الاولیاء ج2 ص39 منبع : کتاب « فرهنگ سخنان امام حسین (ع) » ؛ نویسنده : محمّد دشتی
By Ashoora.ir & Night Skin