سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چراغ تاریکی های زندگی

یک روز دروغ به حقیقت گفت میای بریم دریا شنا کنیم؟
 حقیقته ساده و زود باور پذیرفت.
 آنها کنار دریا رفتند. حقیقت تا لباس هایش را در آورد دروغ آن ها را دزدید و  فرار کرد.

 از آن به بعد حقیقت عریان و زشت است, ولی دروغ در لباس حقیقت  زیباست.




نوشته شده در شنبه 91 آبان 13ساعت ساعت 10:17 عصر توسط علامه بهمن آبادی| نظر بدهید

بهترین و سخت‌ترین آیه قرآن

فرقی نمی‌کند چقدر از قرآن را می‌شناسید

نظر شما درباره تیتر این مطلب چیست؟

فکر می‌کنید موضوع بهترین حرف خدا درباره چه باشد؟

سخت ترین آیه قرآن چه گفته است؟

.

.

.

وقتى که خداوند سی‌امین آیه از شورى را فرو فرستاد و فرمود: و ما اصابکم من مصیبة فبما کسبت ایدیکم و یعفوا عن کثیر ؛ هر مصیبتى به شما رسد به خاطر اعمالى است که انجام داده‌اید و بسیارى را نیز عفو مى‌کند.

پیامبر اکرم رو به داماد خود، امیر مومنان علی علیهما السلام کرد و گفت: خَیرُ آیةٍ فِى کِتاب اللّهِ هذِهِ الآیة : بهترین آیه‌ی قرآن مجید همین آیه است .

و ادامه داد که: مَا مِن خَدشِ عودٍ وَ لا نَکبَةِ قَدَمٍ الاّ بالذّنب ، وَ ما عَفَى اللّهُ عَنهُ فِى الدُنیا فَهُو اَکرمُ مِن اَن یَعودَ فیه ، وَ مَا عاقَبَ عَلیهِ فِى الدنیا فَهُو اَعدلُ مِن اَن یثنى عَلى عَبدِهِ .

علی جان! هر خراشى که از چوبى بر تن انسان وارد مى‌شود، و هر لغزش قدمى (زمین خوردنی)، بر اثر گناهى است که از او سر زده (و جزای آن گناه است)، و خداوند گرامى تر از آن است که آنچه در دنیا عفو کرده را دوباره (درقیامت ) بازنگری کند و عادلتر از آن است که در آخرت آنچه را که در این دنیا عقوبت فرموده را بار دیگر کیفر دهد.

.

و وقتى حضرت حق  سی‌امین آیه از نبأ را نازل نمود که: فذوقوا فلن نزیدکم الاّ عذابا؛پس بچشید که جز به عذاب شما نیفزائیم .

این بار پیامبر گرامى اسلام فرمود: هذِهِ الایة اَشدُّ مَا فِى القُرآنِ عَلَى اَهلِ النّار ؛ این آیه سخت ترین آیه در میان همه آیات قرآن در مورد دوزخیان است .

.

.

.

حالا چند دقیقه همین جا بایستید و به این چند نکته فکر کنید:

• هر کاری که می‌کنید باید حسابش را پس بدهید.

• بعضی بلاها از کوچک تا بزرگ، شاید برای تسویه حساب خدا با شما باشد.

• اینجا کارها خیلی ساده تر است و حسابها زود پاک می‌شود.

• هر مصیبتی که کفاره گناهان نیست. اشتباه نکنید.

• حساب هر کسی را اینجا نمی‌رسند. این امتیازی برای دوستان است.

• دوستان هم باید حواسشان را جمع کنند که اشتباه زیادی نکنند.



نوشته شده در دوشنبه 91 آبان 8ساعت ساعت 10:54 عصر توسط علامه بهمن آبادی| نظر

آسان می‌کرد. در 18 سالگی توانستم 20 هزار تومان پس‌انداز کنم، اما فشارها همچنان ادامه داشت تا این‌که مجبور به ترک تحصیل شدم.
غصه یتیمی چون باری سنگین به دوشم بود. (بغض می‌کند) یتیم هیچ‌کس را ندارد. کارمند، کارگر، بانکی، کاسب و هرکس دیگری شب که به خانه‌اش می‌رود دستی به سر و روی بچه‌اش می‌کشد. اما یتیم این محبت بزرگ را ندارد. شب‌ها، شب‌های جمعه پاهایش را در بغل می‌گیرد و به انتظار می‌نشیند. در انتظار آن کس که دستی به سرش بکشد ...
در این فکر بودم که سرمایه‌ام را افزایش بدهم تا بتوانم کاری بکنم. می‌خواستم یک کارگاه فرشبافی راه بیندازم. سراغ پسرعموی پدرم رفتم و از او 20 هزار تومان قرض کردم و 60 هزار تومان هم از بانک وام گرفتم.
سرمایه‌ام شد 100 هزار تومان یعنی به اندازه یک تراول صد تومانی امروزی. وقتی این پول دستم آمد تازه به فکر افتادم که چه بکنم. چه ایده جدیدی داشته باشم؟ ماه‌ها فکر کردم. آن روزها چون انقلاب پیروز شده بود تا 2 سال به هیچ ایرانی پاسپورت نمی‌دادند. در این مدت فکر کردم و فکر کردم تا به این نتیجه رسیدم که با صادرات کارم را شروع کنم. اما هیچ اطلاعاتی نداشتم. شنیده بودم آلمان مرکز تجارت فرش است. ویزا گرفتم و به هامبورگ رفتم و در یک مسافرخانه یا پانسیون مستقر شدم. به سالن‌ها و انبارهای فرش آنجا سرزدم و با سلیقه‌ها آشنا شدم. آنجا به من گفتند ثروتمندان برای خرید فرش به سوئیس می‌روند. ویزای 15 روزه سوئیس گرفتم و به ژنو رفتم. زبان هم نمی‌دانستم. در یک هتل با تاجری آشنا شدم و او ایده اصلی را به من داد: فرش گرد بباف. در آن دوران در ایران فرش گرد بافته نمی‌شد و کیفیت تولید فرش و رنگ‌بندی‌ها هم مناسب نبود. چای و قهوه‌ام را خوردم و همان روز به ایران برگشتم. به ده خودمان آمدم و ساختمانی اجاره کردم. دستگاه خریدم، با 10 درصد نقد و بقیه اقساط. ابریشم هم قسطی خریدم. انسان باید ریسک‌پذیر باشد و من هم ریسک کردم. با دست خالی و از هیچ. شروع به بافتن فرش گرد کردم و چند نمونه که بیرون آمد سر و کله تاجران آلمانی پیدا شد و آنان به اسفنجان آمدند. باور می‌کنید یا نه؟ در اولین معامله 6.5 میلیون تومان نقد پرداختند و شش میلیون تومان هم چک دادند! آن شب از شدت هیجان نخوابیدم. احساس آن شب را خوب به خاطر دارم. سرمایه 100 هزار تومانی من که 80 هزار تومانش قرض بود در کارخانه اجاره‌ای اینچنین سودی نصیب من کرده بود، در اولین قدم... کسب و کارم رونق گرفت و صادراتم را به آلمان، ایتالیا، سوئیس، انگلیس، بلژیک و دیگر کشورها آغاز کردم. بسیار سفر کردم و ایده‌های جدید دادم. از موزه‌های فرش کشورها بازدید می‌کردم و از طرح‌ها اقتباس یا از آنها عکس می‌گرفتم و با الهام از آنها و تلفیق طرح‌ها، ایده‌های نو بیرون می‌دادم. در این مدت سلیقه مشتریان را شناختم. اصول کار خودم را پیدا کردم. من شریک ندارم. هیچ‌گاه نداشته‌ام و نخواهم داشت. اگر شریک خوب بود، خدا برای خودش شریک می‌گذاشت. اصل دیگر من احترام به مشتری است، هر که می‌خواهد باشد. پیش مشتری مثل سربازی که جلوی
تیمسار خبردار می‌ایستد، با احترام می‌ایستم. اتکای خودم اول به خدا و دوم به ایده و تفکر و پشتکار و ریسک‌پذیری خودم است. بسیار ریسک می‌کنم، بسیار. کمی بعد در بازدید از هتل‌های معروف جهان تصمیم گرفتم وارد کار ساخت بزرگ‌ترین پروژه هتل کشور شوم. تاکنون 180 میلیارد تومان در این پروژه سرمایه‌گذاری کرده‌ام. تمام مصالح این پروژه خارجی و بهترین است. سنگ برزیل، شیشه بلژیک، دستگیره در انگلیس و تاسیسات آلمانی است. کابین چهار آسانسور نیز از طلای 18 عیار است. این هتل 340 واحد مسکونی در 25 طبقه، هفت طبقه سالن ورزشی، 34 طبقه هتل، 7 رستوران روی دریاچه، 10 هزار متر شهر آبی، 70 هزار متر زمین آمفی‌تئاتر، 90 هزار متر زمین گلف و 2 باند هلیکوپتر دارد. فقط قرارداد نورپردازی این پروژه با فرانسوی‌ها 9 میلیون دلار (9 میلیارد تومان)‌ است. این پروژه آبروی کشور است و من با افتخار روی آن سرمایه‌گذاری کرده‌ام. من ایران را دوست دارم. بروید بگردید حتی یک دلار و ریال در خارج کشور ندارم و سرمایه‌گذاری یا ذخیره نکرده‌ام....
می‌پرسید چه احساسی نسبت به پول دارم؟ پول دیگر مرا ارضا نمی‌کند. هدف من کارآفرینی است. تنها در پروژه آن هتل 600 نفر به طور مستقیم کار می‌کنند. من 2 بار برنده تندیس الماس بزرگ‌ترین بیزینس‌من جهان شدم و بزرگ‌ترین صادرکننده فرش کشور هستم. اما می‌دانید بزرگ‌ترین افتخار من چیست؟ یتیم‌نوازی. افتخار می‌کنم 2 سال خیر نمونه کشور شدم. افتخار می‌کنم جزو
100 کارآفرین برتر کشور هستم. دوست دارم اشتغالزایی کنم. دوست دارم سفره مرتضی علی باز کنم، معتقدم خدا من را وسیله قرار داده است. هم‌اکنون 1070 0بچه یتیم را زیر پوشش دارم و با خودم پیمان بستم تا عمر دارم هر سال 100 بچه به آنها اضافه کنم. وصیت کرده‌ام وقتی مردم تا 10 سال بعد از عمرم هر سال 100 بچه یتیم اضافه شود و مخارج همه یتیم‌ها را از محل ارثم بپردازند. بعد از 10 سال هم اگر بازماندگانم لیاقت داشتند، راه من را ادامه می‌دهند. سفره که می‌اندازیم برای یتیم‌ها و می‌آیند و غذا می‌خورند، کیف می‌کنم. گریه می‌کنم و حال می‌کنم. این گونه ارضا می‌شوم. در یک مراسمی بچه‌ها دورم جمع شده بودند و هر کس چیزی می‌خواست. در این میان دختربچه‌ای به من نزدیک شد و به جای آن که چیزی بخواهد، فقط خواست دستم را ببوسد. مهرش بدجور به دلم نشست. خواستم فردا بیایند دفترم. آن دختر الان دخترخوانده من است. روی پایم نشست و بابایی صدایم کرد. من به هر دخترم 50 میلیون تومان جهاز دادم و مقرر کردم به این یکی 100 میلیون تومان جهاز بدهند. این دست خداست که مهر این دختر را به دل من انداخت. یتیمی سخت است. بهترین ساعات عمر من زمانی است که در خدمت یتیمان هستم. پول را برای چه می‌خواهیم؟ خدا به ما داده و ما هم باید به بقیه بدهیم. ما وسیله هستیم. باید بخشید و بی‌منت و زیاد بخشید. این توصیه من به همکارانم است. من از زیر صفر شروع کردم. توصیه من به جوانان این است که منطقی فکر کنند. این گونه نبوده که شب بخوابم، صبح پولدار شوم. خاک خوردم و رنج کشیدم و آثار این رنج هنوز در من هست. امیدشان به خدا و فکر و بازوی خودشان باشد. درستکار باشند و تلاش و تلاش و تلاش کنند. این فرمول من است ...
 
این سرگذشت  چند نکته  را برای ما تذکر می دهد : 
-1 اکثر افرادی که به درجات بزرگ علمی، مادی و معنوی دست یافته اند با ممارست بسیار و نه یک شبه بلکه با سالها سختی و مشقت به این مهم دست یافته اند

-2 همه این افراد که همواره موفق مانده اند توکل بر خدا را سرلوحه کار خود قرار داده اند. 
-3 همگی خالصانه دستی در کار های خیر بزرگ داشته اند و اینگونه بوده که خدا دست خود را از آستین اینان بیرون آورده و او می خواهد که آنها موفق بمانند تا باعث خیر و برکت در زندگی مردم شوند. 
-4 زندگی سالم، معنوی و بدور از لجن زارهای مادی در زندگی این افراد موج می زند وگرنه مانند بسیاری دیگر که ثروتهایی را بدست آوردند و بخشی یا همه آنرا به اعمال غیر اخلاقی مصرف کردند، در ورطه هلاک و ورشکستگی می افتادند. 
-5 ریسک پذیری عاقلانه از دیگر رازهای موفقیت این افراد بوده است. 
-6 گرفتن نکات کلیدی موفقیت، قبل از دیگران از مهمترین نکات قابل تامل در زندگی این افراد است

نوشته شده توسط هموطن  



نوشته شده در دوشنبه 91 آبان 8ساعت ساعت 8:36 عصر توسط علامه بهمن آبادی| نظر بدهید

 
قرض الحسنه در روایات:
  قرض دادن از ثمرات سخاوت و فضل است و ثواب آن بی­نهایت است. حضرت امام محمد باقر(ع) فرمود:
«هر که به مردی قرض دهد تا زمانی که قدرت بر اداء آن داشته باشد، مال او در زکوة است و خود او با ملائکه در نماز است تا آن را بگیرد
و در حدیثی دیگر از امام صادق (ع) مروی است که بر در بهشت چنین نوشته شده است:
«ثواب صدقه را ده مقابل می‌دهند و ثواب قرض را هیجده مقابل».[11]
 
 در حدیثی دیگر فرموده است: «هر مؤمنی که به هر مؤمنی از برای خدا قرض دهد در هر آنی ثواب صدقه را دارد تا مال به او برسد.»  سرّ مطلب در این است که در هر آنی می‌تواند آن را مطالبه کند و چون مطالبه نکند ثواب صدقه دارد. البته مراد از قرضی که ثواب آن رسیده است، قرض الحسنه‌ای است که از برای خدا باشد اما قرضی که به واسطه آن نفع دنیوی به صاحب مال می‌رسد و غرض او نفع بردن است، ثوابی ندارد.[12]
در حدیثی آمده است: مؤمنی نیست که به مومن دیگری قرض دهد و ثواب آن را از خدایتعالی بخواهد مگر آنکه خداوند اجر آن را برای او به حساب صدقه بگذارد تا آن مال به وی بازگردد؛ ( یعنی پیوسته ثواب صدقه دادن دارد.)[13]
در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که فرمودند: «کسی که به برادر خود قرض دهد، در برابر هر درهمی که قرض داده هم­وزن کوه احد و کوه رضوان و کوه سینا، حسنات خواهد داشت و اگر برای وصول آن مدارا کند، از پل صراط همچون برق جهنده بدون حساب و عذاب خواهد گذشت.[14]
 
نکوهش قرض گرفتن:
  رسول خدا(ص) از یک سو مسلمانان را به قرض دادن تشویق و ترغیب می‌فرمودند و از سوی دیگر به آنان توصیه می‌کردند، حتی الامکان قناعت به خرج داده و از گرفتن قرض بپرهیزند. ایشان وام را مایه غصه شب و خواری روز بیان داشته[15]و از سنگینی کمر شکن آن به خدا پناه می‌بردند و می‌فرمودند: «خدایا از غم و اندوه و ناتوانی و کاهلی و بخلی و بزدلی و سنگینی کمر شکن بار قرض و چیرگی مردمان به تو پناه می‌برم.»[16]
و در دعایی دیگر، بعد از نماز صبح می‌فرمودند: «بارالها از چیرگی قرض و چیرگی دشمن و دشمن شاد شدن به تو پناه می‌برم»[17]
 
نهی از تعلل در پرداخت بدهی:
  رسول خدا(ص) همان گونه که طلبکار را تشویق به صبر می‌کند، بدهکار را نیز از تعلل در پرداخت بدهی‌اش نهی می‌فرمودند، ایشان تعلل ورزیدن توانگر در پرداخت بدهی­اش را ظلم دانسته[18] و می‌فرمودند: «اگر کسی بتواند حق کسی را بپردازد و تعلل ورزد هر روز که بگذرد، گناه باج‌گیر برایش نوشته می‌شود.»[19]
حضرت رسول(ص) نه تنها فرد بدهکار را از تعلل در پرداخت بدهی منع می‌کردند، بلکه او را از اینکه در خود نیت ادای قرض نداشته باشد نیز به شدت برحذر می‌داشتند. رسول خدا(ص) قرض را به دو گونه تقسیم کردند؛ «قرضی که صاحبش قصد داشته آن را بپردازد، اما اجل مهلتش نداده؛ در ابنصورت من ولی او هستم و دیگر قرضی که صاحبش قصد پرداخت‌اش را نداشته در این صورت از اعمال نیک فرد بدهکار برمی‌دارند [ و به فرد طلبکار می‌دهند] که در آن روز دینار و درهمی نخواهد بود.[20]
  ایشان پیوسته مسلمین را به جوانمردی در امر قرض سفارش می‌کردند و به آن گوشزد می‌کردند که «برترین مؤمنان و محبوبترین بندگان خدا را فردی معرفی کردند که در خرید و فروش و پس دادن و پس گرفتن قرض جوانمرد باشد.»[21]
 
ترغیب به یاد داشت کردن بدهکاری‌ها:
رسول خدا(ص) یادداشت نکردن وام مدت­ دار به دیگران را مانع استجابت دعای طلبکار دانسته فرمودند: چند گروهند که دعاهایشان مستجاب نمی‌شود؛ از جملة این گروه‌ها کسانی هستند که وام مدت دار از کسی می‌گیرند؛ اما آن را یادداشت نکرده، بر‌ای آن شاهدی نمی‌گیرند.»[22]
 
مهلت دادن به بدهکار تنگدست:
رسول خدا(ص) پیوسته بر رعایت بدهکاران تنگدست تأکید می‌کردند[23]و مسلمانان را از دچار شدن به نفرین بدهکار تنگدست برحذر می‌داشتند.[24] ایشان می‌فرمودند: «هر که به تنگدستی مهلت دهد خداوند در روزی که هیچ سایه‌ای جز سایه او نیست، وی را در سایه خود درآورد.»[25]
همچنین فرمودند: «هر کس به مؤمنی قرض دهد و برای پس گرفتن آن صبر کند تا دستش باز شود مال او زکات محسوب می‌شود و در نماز با فرشتگان است تا اینکه قرضش به او برگردانده شود.»[26]
  سرّ تعبیر از هر کار خیرخواهانه به قرض الحسنه در قرآن، محفوظ بودن عین و اصل مال، نزد خداست؛ یعنی همانگونه که در قرض و وام، مال از بین نمی‌رود و باز می‌گردد،[27] در اینگونه امور نیز هر چه در راه خدا هزینه شود بازمی‌گردد[28]و بلکه چندین برابر آن را به عنوان پاداش دریافت می‌کنید.[29]
خدای تعالی انفاق و هزینه‌هایی را که مؤمنین در راه او خرج می‌کنند قرض گرفتن خودش نامیده و این به خاطر سه چیز است.[30]
1)     می‌خواهد مؤمنان را بر این کار تشویق کند.
2)     چنین انفاقی برای کسب رضایت خداست.
3)     خدای سبحان به زودی عوض آن را چند برابر به صاحبانش برمی‌گرداند، علاوه بر آن اجر کریم هم می‌دهد، اجر کریم اجری است که در نوع خودش پسندیده‌ترین باشد و اجر اخروی همین طور است چون فوق تصوّر انسان است.[31]
 
فضیلت قرض دادن:
  قرض و عاریه دادن از سنت‌های مؤکد رسول خدا(ص) است؛ ایشان ضمن احادیث متعددی مسلمانان را به این امر خداپسندانه دعوت کرده آن را صدقه[32] و بلکه بهتر از صدقه معرفی کرده‌اند و فرمودند: «شبی که مرا به آسمان بردند، دیدم که بر در بهشت نوشته است، ثواب صدقه ده برابر است و ثواب قرض دادن، هجده برابر. به جبرئیل گفتم: چرا قرض برتر از صدقه است؟ گفت: چون نیازمند گاه دارد و باز دست نیاز می‌کند؛ اما خواهان قرض، تقاضای کمک نمی‌کند؛ مگر از روی نیاز.»[33]
رسول خدا(ص) قرض دادن را از جمله حقوق همسایگان بر یکدیگر برشمرده[34]و کسانی را که با وجود امکانات مالی از قرض دادن به نیازمندان خودداری می‌کنند، مورد عتاب قرار داده، می‌فرمودند: «کسی که برادر دینی‌اش جهت قرض به او مراجعه کند و او قادر بر این کار باشد؛ اما این کار را نکند، خداوند بوی بهشت را بر او حرام می‌کند.[35]
 
کیفیت قرض الحسنه:
1-    قرض باید با نیت پاک و خلوص و برای نزدیکی به خدا باشد. از این رو در قرآن در کنار نماز و زکات آمده است: «واقیموا الصلوة و اتوا الزکاة و اقرضوا الله قرضا حسنا ...»[36]
2-    قرض باید بدون نفع و سود باشد، زیرا در اینصورت ریوی بوده و حرام خواهد بود.
روایات زیادی قرض گرفتن بدون نیاز و اضطرار را ناپسند می‌دانند؛ چرا که بر خلاف منش و عزت نفس انسانی است. چون فرد مقروض خود را در مقابل طلبکار کوچک می‌بیند. علاوه بر این، آسایش روحی و تمرکز فکر خود را از دست خواهد داد.
 
آثار قرض الحسنه:
1-    پاداش چند برابر:
«مَن ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أضعافا کثیرة...»[37]
واژه «کثیرة» صفت کلمه «اضعافاً= چند برابر» است و نشان می‌دهد که پاداش انفاق مضاعف و چندین برابر است.»[38]
2-از بین رفتن گناهان:
«و أقرضتم الله قرضاً حسناً لأُکفرن عنکم سیئاتکم...»[39]
3-    آمرزش و تشکر خداوند:
«إن تقرضوا الله قرضا حسنا یضاعفه لکم و یغفر لکم و الله شکور حلیم»[40]
4-    پاداش پرارزش:
«إن المصدقین و المصدقات و أقرضوا الله قرضا حسنا یضاعف لهم و لهم اجر کریم»[41]
 
سخن گوهربار امام علی(ع) درباره قرض الحسنه به خدا چنین است:
«مقداری از اموالتان را در راه دین بدهید و پیشاپیش بفرستید تا به خدا قرض داده باشید و برایتان بماند و اگر اصلاً ندهید، فریضه‌هایی بر عهده شما مانده است که آن را ترک کرده‌اید.»[42]
 
       

[11] . فیض کاشانی، محسن؛ ترجمه الشریعه، قم، توحید، 1380، چ 1 ص 59. ( و میزان الحکمة، ج 3، باب القرض، ص 2548، ح 16671)
[12] . نراقی، ملا احمد؛ معراج السعاده، قم، انتشارات قامئم آل محمد (ع)، 1386، چاپ پنجم، ص 348.
[13] . فیض کاشانی، محسن؛ ترجمه الشریعه، ص 59. ( و ثواب الاعمال، ص 76.)
[14] . دخیل، علی محمد؛ ثواب الاعمال، قم، دارالمرتضی، ص 414.
[15] . اصول کافی، پیشین، ج 3ع ص 182.
[16] . شیخ طوسی، مصباح المتهجد، بیروت، موسسه فقه الشیعه، 1411، ص 205.
[17] . همان، ص 225.
[18] . حرانی، حسن بن شعبه، تحف العقول، قم، جامعه مدرسین، 1404، ص 266.
[19] . شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه،‌قم، جامعه مدرسین، 1413، ج 4، ص 15.
[20] . هندی، متقی؛ کنزالعمال فی الاقوال و الافعال، تحقیق: شیخ بکری حیائی، بیروت، مؤسسه الرساله، ج 6، ص 23.
[21] . شیخ طوسی، التهذیب؛ تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365، ج 7، ص 18.
[22] . وسائل الشیعه، پیشین، ج 7، ص 126.
[23] . کلینی؛ اصول کافی، تهران دارالکتب الاسلامیه، 1365، ج 3، ص 182.
[24] . کنزالعمال، پیشین، ج 6، ص 220.
[25] . اصول کافی، پیشین، ج 8، ص 9.
[26] . ثواب الاعمال، پیشین، ص 138.
[27] - بقره: 110.
[28] . تسنیم، پیشین، ص 587.
[29] . بقره: 245.
[30] . طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374، ج 2، ص 432.
[31] . همان،‌ج 19، ص 272.
[32] . کنزالعمال فی الاقوال و الافعال، پیشین، ص 210.
[33] . شیخ صدوق، ثواب الاعمال،‌ قم، انتشارات شریف رضی، 1344، ص 288.
[34] . شهید ثانی، مسکن الفؤاد، قم، کتابخانه بصیرتی، ص 114.
[35] . طبرسی، حسن بن فضل؛ مکارم الاخلاق، قم، جامعه مدرسین، 1404، ص 431.
[36] - مزمل: 20.
[37] - بقره:245
[38] . تسنیم، پیشین، ص 593.
[39] - مائده:12
[40] - تغابن:17
[41] - حدید:18
[42] . نهج البلاغه، ترجمه محمددشتی، خطبة 203.

 

 



نوشته شده در دوشنبه 91 آبان 8ساعت ساعت 7:44 عصر توسط علامه بهمن آبادی| نظر بدهید

لمه قرض الحسنة از دو قسمت ترکیب شده است:
1)     قرض: به معنای بریدن و قطع کردن است و مالی را که به دیگری داده می‌شود به شرط بازگرداندن (عین یا بدل آن) قرض می‌خوانند؛[1] گویا قرض دهنده، آن مال را از بقیّه احوالش بریده است.[2]
2)     الحسنه: در قرآن کریم، واژه «حسن» صفت قرض الحسنه قرار گرفته است؛ حسن یعنی زیبا و نیکو[3] و قرض نیکو آن است که از مال حلال باشد و آن را با منّت گذاردن و اذیّت، ضایع نکند. [4]
قرض الحسنه اصطلاحاً بین مردم به وام گرفتن معروف است و برای آن کارمزد نباید پرداخت کنند و آن را از مصادیق دینی می‌دانند. در اصطلاح فقها، قرض آن است که مالی به دیگری تملیک شود به طوریکه او نیز ضامن بازپرداخت عین یا مثل یا قیمت آن چیز گردد.[5]
قرض الحسنه در فرهنگ و اصطلاح قرآنی، معنایی جامع دارد که شامل قرض الحسنة فقهی نیز می‌شود. زیرا از منظر قرآن کریم هر کار خیری که انسان برای خدا انجام دهد، قرض الحسنه برای اوست؛ خواه عبادت اصطلاحی باشد مانند نماز و روزه یا انفاق مالی یا کارهای خدماتی و عام المنفعه باشد: مانند مسجد و مدرسه سازی، یا جبهه رفتن و جهاد در راه خدا. [6]
 
جایگاه قرض الحسنه در قرآن کریم:
 قرض الحسنه در مکتب اسلام جایگاهی مخصوص دارد و تاکید اسلام برای کمک به فقرا و مستمندان به معنی پذیرفتن فقر نیست بلکه تلاشی برای برکندن فقر از زندگی بشری است. در شأن و مقام قرض­الحسنه که از تعالیم دینی برخاسته، آیات بسیاری آمده است که به بعضی از آنها اشاره می‌شود:
«کیست که به خدا «قرض الحسنه­ای» دهد (و از اموالی که خدا به او بخشیده، انفاق کند) تا آن را برای او، چندین برابر کند؟ و خداوند است که (روزی بندگان را) محدود یا گسترده می­سازد؛ (وانفاق هرگز باعث کمبود روزی آنها نمی­شود) و به سوی او بازگردانده می­شوید (و پاداش خود را خواهید گرفت).»[7]
 
با توجه به آیه چند نکته قابل ذکر است:
الف- خداوند متعال مالی را که مؤمنین در  راه او خرج کنند قرض گرفتن خودش نامیده است.[8]
ب- مفهوم چند برابر شدن در نزد خداوند، عددی است که از شمارش بیرون است و انتها ندارد.[9]
در آیه دیگری چنین فرموده است:
«کیست که به خدا وام نیکو دهد (و از اموالی که به او ارزانی داشته انفاق کند) تا خداوند آن را برای او چندین برابر کند؟ وبرای او پاداش پرارزشی است[10]
 
  این آیه از لحن ویژه‌ای برخوردار است. خداوند، خود را آنچنان به بندگان نزدیک کرده است که به اینصورت با یک لحن دلسوزانه از آنان طلب قرض می‌کند.
  قرض الحسنه از آن جا که امر کریمانه‌ای است، لذا دارای «اجر کریم» نیز می‌باشد. عبادت «من ذا الذی» در قرآن بسیار  محدود است که دو مورد آن مربوط به قرض الحسنه می‌باشد و این نشانه اهمیت آن است. آیات زیاد دیگری از قبیل حدید:18 و تغابن:17 به این امر مهم اشاره دارد.
 
       


[1] . راغب اصفهانی؛مفردات قرآن، بیروت، دارالقلم، چ اول، 1412ه.ق ، ‌ماده قرض.
[2] . جوادی آملی، عبدالله؛ تسنیم، قم نشر اسراء، 1385، چ اول، ج 11، ص 583.
[3] . قرشی، علی اکبر؛ قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1371، ج 2، ص 135،«ماده حسن».
[4] . طبرسی؛ مجمع البیان، تهران، ناصرخسرو، 1372، ج 2، ص 608.
[5] . خمینی (ره)، روح الله؛ تحریرالوسیله، قم، اسماعیلیان،بی تا، ج 2، ص 149.
[6] . جوادی آملی؛ همان، ص 587.
[7] - بقره: 245، ترجمه مکارم شیرازی، قم، انتشارات امیرالمومنین، 1378.
[8] . المیزان/ ج2، ص 432
[9] . همان، ص 448.
[10] - حدید: 11.



نوشته شده در دوشنبه 91 آبان 8ساعت ساعت 7:41 عصر توسط علامه بهمن آبادی| نظر بدهید

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin